زندگی نامه
دوران کودکی: از دورانی که به یاد دارم با تشویق والدینم، بهترین آرزوی کودکی ام این بود که درس بخوانم و کتابهای شهرمان را تمام کنم و بعد کتاب های ایران را نیز بخوانم و تمام کنم، بعد برای مردم زادگاهم سخنرانی کنم. آنهم بر روی منبر ساده روستایمان که ایام محرم در منزل پدر بزرگم همواره برقرار بود و به نام «عَلَم خانه کربلایی»[1] یاد می شد. ولی آن زمان نمی دانستم که خواندن کتابها تمامی ندارند، و بر اساس فرمایش امیر المومنین علیه السلام، باید علم نافع و آنچه بهترین از علوم است، را باید آموخت.
تاریخ شروع به آموزشم را دقیق به یاد ندارم، ولی می دانم که از چهار، پنج سالگی، قرآن عمّ جزء را نزد پدرم تمام کرده بودم، و به اصطلاح در خواندن قرآن کریم «روان خوان» شده بودم، و کتاب حافظ را سماغ یا(به قول حافظ شیرازی سبق) می گرفتم....
دوران نوجوانی: با ادامه تجاوزات و لشکرکشی های ارتش شوروی سابق به افغانستان، به همراه خانواده برای ادامه تحصیل پدرم و در سن شش سالگی به جمهوری اسلامی ایران مهاجرت کردیم، کلاس اول دوره ابتدایی را در قم و تهران و ادامه آن و دوره راهنمایی و دبیرستان را در مشهد مقدس به اتمام رساندم، در کلاس چهارم ابتدایی و کلاس سوم راهنمایی جزء استعدادهای درخشان از طرف آموزش و پرورش ناحیه انتخاب شدم، ولی به دلیل غیر ایرانی بودن موفق به ثبت نام در این مدارس نشدم، و بالاخره دیپلمم را در رشته ریاضی و فیزیک در سال 74-75 اخذ کردم، ضمن اینکه همراه دروس کلاسیک به دروس حوزوی نیز به طور نیمه رسمی در محضر اساتید حوزوی مشهد در مدرسه آیه الله خویی (ره) اشتغال داشتم و دروس مقدمات را در محضر استاد محترم سنابادی و بخش اعظم کتاب سیوطی را نزد استاد برجسته ادبیات عرب، استاد حجت هاشمی خراسانی گذراندم.
دوران جوانی و اکنون: بعد از اخذ دیپلم، و طی دروس مقدماتی حوزوی، در سال 76-75 در آزمون پذیرش حوزه علمیه قم شرکت کردم و از میان بیش از 250 داوطلب پذیرش در مشهد مقدس، جزء 12 نفر پذیرفته شده بودم و وارد حوزه علمیه قم شدم، ضمن اینکه همزمان در کنکور سراسری نیز در رشته «مخابرات هواپیمایی» پذیرفته شدم، اما به دلیل تحولات سیاسی کشور و تسلط طالبان بر کابل، و فراهم نشدن بورسیه دانشگاه هواپیمایی جمهوری اسلامی ایران، امکان تحصیل در این رشته فراهم نگردید. اما بعد از اتمام سطح یک حوزه علمیه قم، در راستای کسب تخصص دانشگاهی در کنار دروس حوزوی و استفاده از ظرفیت دیپلم ریاضی ام، در آزمون موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) در سال 82 در رشته « اقتصاد» پذیرفته شدم، و در این سال ها جزء ممتازین این دوره بودم. و در ادامه آن در سال 78 بعد از قبولی در آزمون، کارشناسی ارشد آن، این دوره را نیز به اتمام رساندم، و پایان نامه آن را در شهریور 91 ، با موضوع (شاخص های بانکداری اسلامی ) با امتیاز عالی دفاع کردم.
ضمن اینکه همزمان تحصیلات حوزوی را در سطح ارشد تخصصی تفسیر و علوم قرآن به اتمام رساندم و پایان نامه این دوره را در اردیبهشت 88 با موضوع « توسعه اقتصادی از دیدگاه قرآن» با امتیاز عالی دفاع کردم. و یک سال در سطح چهارم (سطح خارج حوزه)، مشغول بوده و از ممتازین آن سطح بودم، و اکنون شاغل به تحصیل در دوره دکتری رشته قرآن و علوم با گرایش اقتصاد، در موسسه عالی علوم انسانی (جامعه المصطفی العالمیه)، می باشم.
در زمینه فعالیت های تحقیقاتی و پژوهشی به طور خلاصه عرض کنیم که با مجامع عالی و نهادها و موسسه های علمی- پژوهشی و کاربردی و انجمن فرهنگی زیر هر یک:
1- مجتمع عالی امام خمینی(ره) ،
2- دفتر تحقیقات استراتژیک نهاد محترم ریاست جمهوری ،
3- موسسه علمی کاربردی قدر،
4- پژوهشگاه بین المللی جامعه المصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)،
5- موسسه عالی علوم انسانی- گروه اقتصاد،
6- موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) گروه اقتصاد
7- انجمن فرهنگی یاسین؛
قرارداد همکاری علمی و پژوهشی و تحقیقاتی داشته و در برخی هم اکنون نیز به لطف خداوند متعال مشغول به تحقیق و پژوهش هستیم.
[1] . مرحوم «علی محمد کربلایی» اولین کربلایی روستای «باغوچار» در استان ارزگان خاص بود، که عَلَم بردار امام حسین (علیه السلام) در ماه محرم الحرام و یکی از معتمدین و بزرگان منطقه بود. و از این جهت که عَلَم امام حسین (علیه السلام) در آن جا همه ساله برافراشته می شد، به «علم خانه» معروف بود، و مردم از سراسر منطقه و روستایمان در آنجا مراسم سخنرانی و سینه زنی و عزاداری محرم را برگزار می کردند. و پدرم نیز از جمله سخنرانان و روضه خوانان مراسم بود.